شرف دست همین بس که نوشتن با اوست

خوشترین مایه ی دلبستگیه من با اوست

شرف دست همین بس که نوشتن با اوست

خوشترین مایه ی دلبستگیه من با اوست

شرف دست همین بس که نوشتن با اوست

خوشترین مایه ی دلبستگیه من با اوست

شرف دست همین بس که نوشتن با اوست


شرف دست همین بس که نوشتن با اوست
"...ن والقلم و ما یسطرون"

سلام
من بهارم
متولد روزهایی که بوی فرا رسیدن بهار همه جا را پر کرده است
روزهای پر جنب و جوش
پر از سرزندگی
پر از حس تازگی...
سعی میکنم به همان طراوت و شادابی باشم

توی زندگیم روزهای تلخ زیادی داشتم ولی نیومدم اینجا از روزای تلخم بگم ، بخاطر همه سختیهایی که داشتم و بهم کمک کرد تا قویتر بشم خدا رو شکر میکنم ، من و دنیا چیزی به هم بدهکار نیستیم ، تمام بدی هاش رو حلال کردم


طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

ای همیشه خوب

 ماهی همیشــــه تشنه ام

در زلال لطف بــــــی کران تو

می برد مرا به هر کجا که میل اوست

موج دیدگان مهــــــــــربان تو

زیر بال مرغکان خنـــده هات

زیر آفتاب داغ بوســـــه هات

ای زلال پاک

جرعه جرعه میکشم تو را به کام خویش

تا که پر شود تمام جان من ز جان تو

ای همیشه خوب

ای همیشه آشنا

هر طرف که میکنم نگاه

تا همه کــــرانه های دور

عطر و خنده و ترانه میکند شنا

در میان بازوان تو

ماهی همیشه تشنه ام

ای زلال تابناک

یه نفس اگر مرا به حال خود رها کنی

ماهی تو جان سپرده روی خاک

 

(فریدون مشیری)

 

خدایا ، یا نوری بیفکن ، یا توری ، ماهی کوچکت از این اقیانوس تاریک میترسد...